عشق تو بغض دلم را چه نکو ريخت که ريخت/آن هواي سر من با همه هاي وهو ريخت که ريخت
تـا بـه کـي مــا و خـمـاري وصـالــت، يـارا/خـُـم و پيمانه شکست، مي زِ بو، ريخت که ريخت
سـُرخـي تـلـخ شـفـق چيـسـت؟ نگـارا، دريـاب/اشک خونين که از اينديده به رو، ريخت که ريخت
آن صـدايــي که تـــو هـر جـمـعـه شنيدي جـانــا/دلِ غــم ديـده ي مــابــود، فرو ريخت که ريخت
ترس من از گذر جمعـه تـو دانـي کـهچـه بـود؟/گَـرد پـيـري که زمـان، بر سرِ مـو ريخت که ريخت
کـربـلا بـاز گـذشــت ، مـاه مـحرم طـي شــد/خــون عُـشاق تـو را، بـاز عـدو ريخت که ريخت
عـمـر از نيمـه گـذر کـرد شـدم شـُـهره شـهـر/حـاصـل عـمـر به جُـستيدن و جـو ريخت که ريخت
تـو بيا پاي بر اين چشـم بـِنه جان به فداي قدمت/غـَـرَضـــم ديــدن رويــت ، آبـــرو ريخت که ريخت
نظرات شما عزیزان:
|